BrandTech

ساخت وبلاگ

مباحث عمده و مهمی که در استراتژی و معماری برند مورد توجه قرار می گیرند عبارتند از:
•    محصولات جدید را چگونه معرفی می کنیم؟
•    آیا  باید با نام توصیفی آنها را معرفی کنیم یا نام برند؟
•    چه سطوحی از برند مورد توجه قرار گرفته و انتخاب می¬شود؟
•    آیا باید تنها یک نام برند در شرکت وجود داشته باشد؟
•    نام شرکت و نام گروه تا چه اندازه ملموس و شفاف سازی شده است؟
•    آیا باید همه چیز را با این نام و عنوان معرفی کرد؟ یا اینکه باید با یک نقش آن را توصیف کرد؟
•    بطور کلی آیا باید نام متفاوتی برای شرکت و برند تجاری وجود داشته باشد؟

در واقع معماری برند یک مسأله تکنیکی یا تاکتیکی نیست، بلکه باید آنرا مسأله ای استراتژیک دانست. انتخاب یک مورد منجر به شکل گیری تعهدی شده که تا چندین سال طول می کشد و به منبع حذف هزینه یا عدم بازدهی تبدیل می شود. مسأله مورد بحث ساختار گرافیکی و تصویری نیست، بلکه مسأله شکل گیری همزمان گردش مبادلات، رشد و توسعه و سرمایه واقعی برند، یک منبع مزیت رقابتی می باشد. رشد و توسعه برند همراه با افزایش تنوع و شرایط پیچیده بوده، بنابراین ریسک از بین رفتن انسجام اعتبار برند و کاهش یا تضعیف شدن سرمایه برند وجود دارد.

نوع و نقش برندها
بررسی نوع و نقش برندها را با ذکر چند مثال شروع می کنیم؛ اکنون بعنوان مثال یک روال نوار چسب را مطابق شکل زیر در نظر بگیرید. قسمت بالای آن با حروف بزرگ نام برند تجاری Scotch دیده می شود. در قسمت پایین و سمت راست 3M دیده می شود ، یا برند شرکت . و زیر Scotch نام خود محصول دیده می شود : MagicTMTape قابل تعویض، همانگوهه که مشاهده می کنید، سه سطح برند در اینجا وجود دارد:
•    برند شرکت 3M
•    برند تجاری Scotch
•    برند خط تولید MagicTMTape

جهت تمایل به خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

نکاتی در خصوص معماری برند

 

کلمات کلیدی:

برند

برندسازی

مشاور برند

آموزش برند

آموزش برندسازی

مشاوره برندسازی

برندینگ

آموزش برندسازی

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : برند برندسازی, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 20 بهمن 1395 ساعت: 15:57

 

 

زمانی در ایالات متحده ، برندهائی نظیر Campbell’s ، Kodak، K-Mart ، Polaroid، Oldsmobile و Levi’s به عنوان شاخص های قدرت برند شناخته می شدند. اکنون همگی یا خیلی بیمار هستند و یا مانند Oldsmobile مرده اند؛ Levi’s طی هفت سال گذشته افولی نفس گیرو بی مهابا را تجربه کرده است. وقتی برندهائی با چنین جایگاه قدرتمند، اینگونه و با این سرعت به چنین وضعی دچار می شوند، چه حرفی برای توان و قدرت مدیریت برند باقی می ماند. بحران تمایز در سال 2002، دو شرکت تحقیقاتی آمریکائی برای تحقیق در مورد اینکه “برندها در طبقه های گوناگون تا چه اندازه متمایز هستند؟”، خود را تجهیز کردند. آنها 46 طبقه محصول/ خدمت را در اذهان مشتریان مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که 40 مورد از برندهای پیشرو در حال از دست دادن تمایز خود در اذهان مشتریان می باشند. چنین استنباط می شد که برندهای پیشرو در چهار طبقه به حفظ تمایز خود پرداخته و تنها در دو طبقه تمایز خود را بیشتر می کردند. در حمایت این مطلب،تحقیق Eest & Young راجع به برندهای جدید نشانگر افزایش 80% ناتوانی بود. اولین دلیلی که برای ناتوانی مورد توجه قرار می گرفت کمبود تمایز بود. اکنون هر دانشجوی بازاریابی می تواند به شما بگوید که برندها بایستی با اهدافشان یکپارچه باشند و برای توفیق در بازار، از رقبایشان متمایز باشند، اما نشانه و شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی به نحوی ظرفیت ایجاد و مدیریت برندهای متمایز را از دست داده است. این فقدان تمایز موجب گردیده است تا برندها به سمت رقابت در حوزه های قیمت سوق داده شوند و چرائی اولویت برندها ، مورد خدشه قرار گیرد. ناتوانی در ایجاد تمایز، به این نکته اشاره دارد که افول ما در حوزه بازاریابی ناشی از فقدان یک تفکر اصیل در مورد آن است یعنی فقدان خلاقیت در موضوعات استراتژیک. یک استراتژی ناب برای برند، از الزامات ایجاد تمایز است. بنابراین خلاقیت برای توفیق در استراتژی برند( جایگاه سازی یا برند سازی آنطور که ما آن را می نامیم) امری حیاتی است. بیشتر مواقع بازاریابها تلاش می نمایند تا با درخواست ساخت تبلیغات منحصر به فرد از شرکتهای تبلیغاتی خود، یک استراتژی “من هم همینطور” مبتنی بر منافع حاصل از طبقه محصول / خدمت برای مشتری را، اتخاذ نمایند. مسئله اینجاست که یک استراتژی از کارافتاده موجب می گردد تا کلیه افراد دست اندرکار اجرای آن نیز از حرکت باز بایستند. بحران تمایز مسئله اجرائی نیست. با تمام اینها به نظر می رسد که بازاریابها به هنگام فرموله کردن استراتژی برند، توان تفکر خلاقانه خود را از دست داده اند یا شاید ما محدود به نوعی سیستم اعتقادی (پارادایم) هستیم که با تفکر غائی آن در تقابل است. چهار انگاره اصلی علم بازاریابی علم بازاریابی مشتمل بر خوشه ای از فرآیندها و اعتقادات است که برخاسته از نیاز مکاتب تجاری و کسب و کارهای بزرگ برای نظام مند کردن فعالیتهای بازاریابی، می باشد. این علم در ارتباط با بودجه بندی، مدیریت ترویج، قیمت گذاری و بسیاری ابعاد عملیاتی بازاریابی، از عملکردی عالی برخوردار بوده است اما وقتی موضوع ایجاد و مدیریت برند به میان می آید می بینیم که انگاره های اصلی علم بازاریابی بشدت با نیاز اصلی برندها یعنی تمایز، بیگانه بوده است. انگاره های ناگفته تضعیف کننده علم بازاریابی به شرح زیر می باشد: 1. به فرآیندها بیش از ایده ها اهمیت دادن اعتقادی وجود دارد مبنی بر اینکه یک فرآیند خوب سازمان داده شده می تواند عملاً تمامی مسائل پیچیده کسب و کار را حل کند.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

تاثیر متقابل بازاریابی وبرندینگ

 

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاور برندسازی

 

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 21:20

به اعتقاد بسیاری از متخصصان؛ یک برند با از دست دادن محتوا و ارزش‌های خود، رو به افول می‌رود.در ذیل و به اختصار به مواردی اشاره می کنیم که اغلب آنها  نشانه‌هایی هستند که با دیدن یکی یا چند نمونه از آن‌ها باید احساس خطر جدی کرد:

1.    محصول یا خدمات جدید شما شکست خورده است. اگر این ادامه یک الگوی جاری است و نه فقط یک مورد، پس شما ارتباطتان را با مخاطب از دست داده‌اید، یا برای جلب توجه آن‌ها ناموفق بوده‌اید یا جایگزین شده‌اید.
2.    مشتریان در حال رفتن هستند. شما مطلع نشده‌اید یا اهمیتی نداده‌اید.
3.    حس قرار گرفتن در موقعیتی که برای جایگاه شما مناسب است را ندارید. ( در هر چیزی)
4.    شما تنوع را به امید جذب کارهای بیشتر پیش می‌گیرید ولی هرچه انجام می‌دهید فقط هزینه در بر دارد. 
5.    شما داستانی ندارید.
نمی‌توانید تنوع ایجاد کنید. شما فقط برای یک چیز با یک قیمت ایستاده‌اید. یا تنوع ایجاد نموده‌اید ولی آنچه را که برای کسب تغییری معنادار لازم است انجام نمی‌دهید. بیش از حد فکر کردن راجع به یک مشکل سبب می شود تا شما اوقات سختی را سپری کنید و به جای دست به کار شدن و رسیدن به هدفتان، در پله اول درجا بزنید.
6.    به توسعه ادامه می‌دهید، با این توقع که فروش در برخی موارد به ظرفیت مورد نظر برسد. ولی نمی‌رسد.
7.    محصول شما ضعیف است – ولی در محل شما همه معتقدند که مشتری آن را نمی‌فهمد.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

نشانه های مرگ یک برند                                                                                   

#برند

#برندسازی

#آموزش برند

#مشاور برند

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : برند,برندسازی,برندینگ, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت: 18:20

به اعتقاد بسیاری از متخصصان؛ یک برند با از دست دادن محتوا و ارزش‌های خود، رو به افول می‌رود.در ذیل و به اختصار به مواردی اشاره می کنیم که اغلب آنها  نشانه‌هایی هستند که با دیدن یکی یا چند نمونه از آن‌ها باید احساس خطر جدی کرد:

1.    محصول یا خدمات جدید شما شکست خورده است. اگر این ادامه یک الگوی جاری است و نه فقط یک مورد، پس شما ارتباطتان را با مخاطب از دست داده‌اید، یا برای جلب توجه آن‌ها ناموفق بوده‌اید یا جایگزین شده‌اید.
2.    مشتریان در حال رفتن هستند. شما مطلع نشده‌اید یا اهمیتی نداده‌اید.
3.    حس قرار گرفتن در موقعیتی که برای جایگاه شما مناسب است را ندارید. ( در هر چیزی)
4.    شما تنوع را به امید جذب کارهای بیشتر پیش می‌گیرید ولی هرچه انجام می‌دهید فقط هزینه در بر دارد. 
5.    شما داستانی ندارید.
نمی‌توانید تنوع ایجاد کنید. شما فقط برای یک چیز با یک قیمت ایستاده‌اید. یا تنوع ایجاد نموده‌اید ولی آنچه را که برای کسب تغییری معنادار لازم است انجام نمی‌دهید. بیش از حد فکر کردن راجع به یک مشکل سبب می شود تا شما اوقات سختی را سپری کنید و به جای دست به کار شدن و رسیدن به هدفتان، در پله اول درجا بزنید.
6.    به توسعه ادامه می‌دهید، با این توقع که فروش در برخی موارد به ظرفیت مورد نظر برسد. ولی نمی‌رسد.
7.    محصول شما ضعیف است – ولی در محل شما همه معتقدند که مشتری آن را نمی‌فهمد.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

نشانه های مرگ یک برند                                                                                   

#برند

#برندسازی

#آموزش برند

#مشاور برند

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : برند, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت: 18:20

1.    منحصر به فرد و خاص بودن: بسیار مهم است که بتوان در بازار جایگاهی متمایز نسبت به دیگر رقبا داشت اما متاسفانه در بازار امروز داشتن جایگاهی خاص و منحصر به فرد امری بسیار دشوار و چالش برانگیز است که این به دلیل وجود سطوح بالای رقابت در بازارهای فعلی است.
2.    قابل اندازه گیری بودن: هدف در جایگاه یابی گرفتن سهم ذهن مخاطب است اما متاسفانه سنجش ذهن مانند سنجش سهم بازار راحت نیست.
3.    اختصاصی بودن جایگاه یک برند: یک منطقه یا قلمروی خاص گاه می تواند به طور اختصاصی برای یک برند در نظر گرفته شود. البته اختصاصی کردن یک قلمرو بدون داشتن برندی خاص چالش برانگیز و دشوار است.
4.    واقع بین بودن: جایگاه یابی در برند باید با اصولی واقع بینانه باشد و میزان ارائه ی خدمات به مشتریان به درستی بیان شود که در بیشتر مواقع در این مورد مبالغه صورت می گیرد و درنتیجه ی برند به سرعت صداقت خود را در قلب و ذهن مصرف کنندگان از دست می دهد.
5.    زمان بندی: زمان بندی درست در تحویل کالا و ارائه ی خدمات مشتریان یکی از مهم ترین عوامل سنجش موقعیت در جایگاه یابی برند است.
برای این که بتوان پیشنهادات متفاوت و متمایزی به مشتریان ارائه کرد باید به طور مستمر با آنها در ارتباط بود تا از سلیقه ها و نیازها و خواسته های آنها بیشتر آگاه شد. تبلیغات، اسپانسر شدن، ارائه ی سخنرانی، مشارکت در مسئولیت های اجتماعی می تواند در جهت ارتباط با مشتریان و متمایز کردن جایگاه برند مفید باشد.
تمامی برند هایی که ارائه کننده ی پیشنهادات متمایز نسبت به سایرین در بازار هستند، دارای ارزش های احساسی محکمی هستند که آنها را با مصرف کنندگان خود تقسیم می کنند و هنر و مهارت چگونگی ارتباط مستمر با مشتریان در جهت تثبیت جایگاه خود را می دانند. جایگاه یابی در واقع توانایی حفظ ادراک مداوم و تصویر مناسبی از برند در قلب و ذهن مصرف کنندگان است. ادامه مطلب  

برندسازی 

فرهنگ برند

 

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : برندسازی,برندینگ,آموزش برندسازی, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت: 19:46

هنگامی که صحبت از موفقیت یک کسب و کار کوچک در میان است در واقع انتخاب اسم یک شرکت اهمیت بسیاری پیدا می کند . یک نام صحیح شرکت، می تواند شرکت شما را به اوج ببرد و از طرفی یک نام اشتباه نیز می تواند شرکت را به قعر بکشاند . اسم شرکت باید انتقال دهنده تجربه ، ارزش ، وجه تمایز محصولات و خدمات باشد .
برخی از کارشناسان معتقدند که اسامی انتزاعی بهترین اسامی هستند، برخی دیگر اعتقاد دارند که اسامی خبری که به مشتریان می گویند که کسب و کار شما دقیقاً چیست بهترین اسامی هستند حال آنکه برخی دیگر به این باورند که اسامی ابداعی بیشتر در اذهان می مانند در حالی که برخی معتقدند که این اسامی سریعتر به فراموشی سپرده می شوند.
اما واقعیت این است که تمامی اسامی می توانند کار آمد باشند چنانچه که با یک استراترژی بازاریابی مناسب پشتیبانی شوند.
انتخاب یک نام تجاری خوب یک فرایند پیچیده است . انتخاب اسم شرکت جزء اولین مقرارت ثبت شرکت و در عین حال یکی از مهمترین مراحل تاسیس شرکت است. بسیاری از افراد قبل از ثبت شرکت خود برای رسیدن به اسم شرکت مطلوب، انرژی و زمان زیادی صرف می کنند اما گروهی دیگر به هر دلیل اسم شرکت را بدون در نظر گرفتن همه جوانب و با عجله انتخاب می کنند و به همین دلیل هم معمولا بعد از مدتی تصمیم به تغییر اسم شرکت می گیرند.
به هر حال در این تحقیق سعی گردیده است تا نکات کلیدی در انتخاب نام شرکت بیان گردد ... ادامه مطلب

ارزش ویژه برند  

بازاریابی مبتنی بر اعتماد

 

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : انتخاب نام شرکت,انتخاب نام برند,ارزش برند,بازاریابی,برند, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 14 آذر 1395 ساعت: 19:27

زمانی که در مورد برند Brand (نام و نشان تجاری یا مارک) صحبت به میان می‌آید، گویی که در مورد یک‌چیز واحد بحث می‌نماییم. درحالی‌که هرگز این‌گونه نیست.
در حقیقت روش استفاده بامعنی مدنظر کاملاً متفاوت است . پس باید با توجه به متن و محتوای جمله Context یا Content ، باید منظور گوینده را متوجه شویم. تمام این مشکلات ناشی از عدم تسلط افراد به انواع برند است. اگر افراد بدانند که برای هر نوع برند یک واژه تخصصی وجود دارد، در این صورت از این سردرگمی خارج خواهیم شد. به ساخت و توسعه یک برند، برندینگ یا برندسازی گویند و انجام آن بر عده مدیریت برند است.
در ادامه به بیان لیستی از انواع برند خواهیم پرداخت که شامل حداقل 22 نوع برند است (شاید بعد از مطالعه متن زیر، تنها از واژه عمومی برند استفاده نفرمایند):
1-    برند فردی Personal Brand :
به این‌گونه، برند شخصی Individual Brand نیز گفته می‌شود. این نوع برند به‌صورت یک هاله، پیرامون شخصیت فرد ساخته می‌شود تا با برنامه‌ریزی مشخص و مدون، فرایند رشد و ارتقاء جایگاه اجتماعی،سیاسی،علمی، .... فرد را در جهت دستیابی به فرصت‌های جدید، تقویت نماید.
روش ایجاد برند برای یک فرد را برندینگ فردی (پرسنال برندینگ) Personal Branding گویند.تصویر برند ایجادشده از فرد، کاملاً با روش به‌کارگیری کانال برای ارائه برنامه بازاریابی آن فرد، مرتبط است.توجه نمایید: در اغلب موارد به علت عدم وجود برنامه یا مدل تجاری مشخص، کمپین برندینگ فردی به استراتژی تجاری افراد کمکی نمی‌نماید.

2-    برند محصول Product Brand :
این‌گونه از برند، موجب افزایش درک مخاطب از ایده موجود در کالا و اجناس می‌گردد. ایده‌ای که به افزایش قابلیت‌های کاربردی کالا منجر شده است. برندهای مرتبط با محصولات بسته‌بندی‌شده مصرفی Consumer packaged goods) CPG) که با عنوان محصولات مصرفی تندرو fast moving consumer goods) FMCG) شناخته می‌شوند، بهترین مثال هستند.
 

3-    برند خدمات Service Brand :
شبیه به برند محصول است، اما ارزش‌های پیشنهادی پیچیده‌تری به خدمت اضافه می‌گردد. از بسیاری از جنبه‌ها، ایجاد یک برند برای محصول سخت‌تر است. زیرا باید یک کالای غیرملموس را به مشتری، پیشنهاد نمود.
ضرورت وجود برند خدمات در فضای رقابت بین شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات، بیشتر نمود پیدا می‌نماید. برندسازی برای خدمت، بازاریابان حوزه خدمات قادر می‌سازد تا چانه‌زنی بر سر قیمت ارائه خدمات به حداقل رسد، زیرا برندینگ خدمات (اگر به‌درستی صورت پذیرفته باشد) میزان مهارت ارائه‌دهنده خدمات را به نمایش می‌گذارد.از سوی دیگر، هنگام ارائه خدمات توسط یک انسان ، به علت حضور احساسات انسانی، قابلیت اثرگذاری بیشتری از سوی برند بر مشتری وجود دارد. روش‌های نوین پرداخت آنلاین مانند استفاده از انواع اَپ برندهای گوناگون، سبب شده است تا نحوه دسترسی مشتری به محصول یا خدمت تغییر نموده و انتظار برندها از مفهم وفاداری و تکنولوژی به‌سرعت تغییر نماید.
   

   


4-    برند شرکتی Corporate Brand :
از برند شرکتی به‌عنوان برند سازمانی Organizational Brand نیز یاد می‌شود. دیوید آکر چنین بیان می‌نماید : برند شرکتی، معرف شرکتی است که پشت ارزش پیشنهادی به مشتری ایستاده است. شرکت باید این اطمینان را به مشتریان خود دهد که برند شرکتی حاوی میراث غنی، دارایی‌ها و توانایی‌ها، کارکنان، ارزش‌ها و اولویت‌ها، نماینده قواعد اصلی و مرجع بومی یا جهانی، برنامه‌های شهروندی و سابقه عملکرد است. 

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

انواع برندها                                

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-آموزش برندسازی-مشاور برند-مشاوره برندسازی-

 

 

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 23 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 15:08

مفهوم نام و نشان تجاری یا برند
برند عبارتست از یک نام، اصطلاح، علامت، نماد یا ترکیبی از آنها که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که یک فروشنده عرضه می کند و به این وسیله محصول او را از سایر محصولات رقیب متمایز می نماید.(Keller, 2008)
به عبارت دیگر، برند نشانه هایی از هسته محصول به مشتری می دهد یا از منظر دیگر که همان مصرف کننده است عبارت است از مجموعه ای از تجربیات او از محصول و خدمت. 

هویت برند
هویت برند همان معنا و مفهوم نام تجاریست که توسط شرکت مطرح می شود. (Geuens, 2009) به اعتقاد آکر (2002) هویت نام و نشان تجاری مجموعه ای منحصر به فرد از تداعی های نام تجاری است که استراتژیست های برند خواهان ایجاد آن هستند  و این تداعی ها، آنچه که نام تجاری بر آن دلالت دارد و نیز قول و وعده ای که به مصرف کنندگان می دهد، می باشند. در واقع هویت تجاری سرمایه سازمان و ارزش آفرین برای محصولاتی آن می باشد. عنصری مهم و نامشهود برای اجاد تصویری ماندگار در ذهن مصرف کننده می باشد. یک نام تجاری موفق منعکس کننده ارزش ها، باورها و چگونگی تصور افراد از آن است. 

 هویت برند چارچوبی برای یکپارچگی نام تجاری ایجاد کرده و حدود موقعیت گذاری برند را تعیین می کند. به تبع آن هویت برند برخی از موقعیت گذاری ها را ممنوع و برخی را تضمین می نماید. (کاپفرر، 1385) آنچه مهم است ماهیت پویا و هویت زنده یک برند است، زیرا در نتیجه مجموع ای عوامل در طول زمان به طور فزاینده ای تضعیف و تقویت می شود. 

 
مهم ترین و منحصر به فردترین خصوصیات برند، در هویت برند نمایان می شود. هویت آن چیزی است که ما هستیم در حالیه تصویر، برداشتی است که مصرف کننده طی ارتباط با ما، از ما، محصولات و خدمات ما استنباط می کند. 

 

در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

منشور هویت برند کاپفرر                                                                                   

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-آموزش برندسازی-مشاور برندسازی-مشاوره برندسازی

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : برند, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 33 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 13:47

معماری برند با استراتژی برند،  سیستم برند ( شامل ست اداری،  لوگو و …) و برنامه بازاریابی برند متفاوت است. معماری برند سطح بالاتری از برنامه‌ریزی برای اکوسیستم برند است تا تشخیص دهیم که چگونه برند در طول زمان شکل می گیرد. نیاز به معماری برند بیشتر زمانی حس می‌شود که برنامه‌ای برای ساخت چند برند وجود داشته باشد،  برنامه‌ای که مشخص می‌کند رابطه بین این برندها به چه شکل است؟ آیا یکی فرزند دیگری است یا ارتباط خواهرانگی دارند؟ شاید هم به کل از یکدیگر غریبه باشند.
معماری برند با سیستم برند،  استراتژی برند و برنامه بازاریابی برند متفاوت است. معماری برند ساختار برندها در درون نهاد سازمان هاست که سطح بالاتری از برنامه‌ریزی برای اکوسیستم برند است تا تشخیص دهیم که چگونه برند در طول زمان شکل می گیرد. روشی است که در آن برندها درون پروتفولیوی شرکت به یکدیگر مرتبط و از یکدیگر منفک هستن. معماری باید معرف گروه های برندگذاری در درون سازمان باشد؛ چگونه برند و زیر برندهای شرکت به یکدیگر مرتبط هستند و از یکدیگر پشتیبانی می کنند؛ چگونه زیربرندها هدف اصلی برند شرکت را منعکس می کنند. نیاز به معماری برند بیشتر زمانی حس می‌شود که برنامه‌ای برای ساخت چند برند وجود داشته باشد،  برنامه‌ای که مشخص می‌کند رابطه بین این برندها به چه شکل است؟ آیا یکی فرزند دیگری است یا ارتباط خواهرانگی دارند؟ شاید هم به کل از یکدیگر غریبه باشند. شناخته شده ترین انواع معماری برند عبارتند از "خانه برندی (Branded House)" و "خانه برندها (House of Brands)" که در دو سر طیف معماری برند قرار دارند ادامه مطلب

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : معماری برند,استراتژی برند,برندسازی,برندتک, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 23 تاريخ : جمعه 5 آذر 1395 ساعت: 15:42

این روز ها همه ما راجع به برندینگ و تبلیغات و بازاریابی اطلاعاتی داریم اما کمتر در مورد مسئله ای به نام برند سازی درون سازمانی شنیده ایم.
قبل از اینکه بخواهیم درباره برندسازی درون سازمانی توضیح دهیم بهتر است که راجع به چند تصور غلط صحبت کنیم.
اینترنال برندینگ  به معنای  اطلاع کارمندان شما از کمپین های تبلیغاتی و یا چشم انداز های سازمان و ایده های خلاقانه تبلیغاتی شرکت نیست . 
شاید تا کنون چنین تصوری راجع به برندینگ درون سازمانی داشته اید ، پس باید دیدگاه خود را نسبت به آن عوض کنید و بدانیم که واقعیت چیست :
برندسازی درون سازمانی(Inteal Branding)  مفهومی تازه است که تاثیرکارکنان در ایجاد تصویر ذهنی مطلوب تر از برند در ذهن مشتریان را مورد ارزیابی قرار میدهد . مفهوم برندسازی داخلی ، مبتنی بر این اصل است که برندسازی ار درون سازمان آغاز میشود . شرکت بیمه آفلاک از جمله پیشگامان  برندسازی درون سازمانی است که توانست با طراحی یک کمپین حرفه ای از ورشکستگی حتمی نجات پیدا کند . آفلاک در برهه ای از حیات تجاری خود در چنان شرایط بحرانی و حادی به سر میبرد که حتی تا مرز فروش اموال اداری خود پیش رفت . اما مسئولان شرکت نهایت به این ادراک رسیدند که ایجاد ذهنیتی مطلوب و احیای تصویر ذهنی از برند شرکت در ذهن مشتریان و مخاطبان ، بدون ساختن ذهنیتی مطلوب و انگاره ای مثبت در کارکنان و در درون شرکت تقریبا نا ممکن است .
کمپین های جدید آفلاک در درجه اول کارکنان این سازمان را هدف می گرفتند و آرمانهای آنها افزایش آگاهی و روحیه کارکنان و نیز میزان رضایتمندی آنها بود . ثمره این خشنودی ، رضایت مشتریان این شرکت بود . بنابر این هدف از برندسازی درون سازمانی ، حفظ مشتریان موجود به جای تلاش برای بدست آوردن مشتریان جدید است . برندسازی درون سازمانی به منزله جاده ای فرهنگی است که کلیه کارکنان را به سمتی هدایت میکند که خود بتوانند تاثیرات شخصی شان بر تجارب مشتری را مدیریت کنند . برندسازی درون سازمانی مروج نوعی نگاه کلان از بیرون به درون است و هدف آن این است که با حاکم شدن فرهنگ مشتری مدار ( با نگاه دو جانبه به مشتریان و کارکنان سازمان )، سازمان از انتظارات مشتری پیشی بگیرد . بنا بر این برندسازی درون سازمانی میکوشد تا به وعده های برند یک سازمان جامعه عمل بپوشاند .با این جساب برند سازی میتواند در بعد داخلی و خارجی سازمان انجام پذیرد. برندسازی داخلی با ایجاد درکی مشترک از برند در کلیه لایه های درونی سازمان ، کارکنان را قادر میسازد که بتوانند در وقت مقتضی و به شکلی شایسته پیمان یک برند را بجا بیاورند و از ارزش های سازمان دفاع کنند . این فرایند موجب تقویت هویت برند سازمان میشود . حس تعلق ، تعهد و وفاداری  کارکنان نسبت به یک برند و رفتارهای شهروندی سازمانی در راستای بهبود ارائه خدمات به مشتری از جمله شاخصه های اساسی برندسازی درون سازمانی به شمار میروند. برندسازی درون سازمانی نوعی فرهنگ سازی برای همنوا ساختن ارزش های داخلی با چشم انداز سازمان است که از طریق آموزش ، جلسات گروهی و توجیهی و نیز ارتباطات سازنده در دل سازمان انجام میشود . بنابراین برندسازی  داخلی نیازمند مشارکت فعال کارکنان است.ادامه مطلب

BrandTech...
ما را در سایت BrandTech دنبال می کنید

برچسب : برندسازی,برند,Internal Branding,آموزش برندسازی, نویسنده : BrandTech brandztech بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 3 آذر 1395 ساعت: 15:06